از منظر اسلام شناسان عصر شیخصدوق را باید «عصر حدیث» نامید، چرا که دقیقا این بازه زمانی، هنگامهای بود که اعتلای علوم حدیث در شیعه با حرکت علمی محدث بزرگی چون شیخ کلینی صاحب اصول کافی آغاز شده بود و با تلاشهای پیگیر و بیوقفه «صدوق» ادامه یافت. به این ترتیب ما میتوانیم این حرکت علمی را در چارچوب مکتب حدیثنگاری اهلبیت علیهمالسلام پی بگیریم؛ مکتبی که به نوعی با بنیانگذاری کسانی چون کافی و شیخ صدوق مستحکم شده بود. گزارش حاضر نگاهی اجمالی است برای آنکه بدانیم شیخ صدوق که بود و چه کرد؟
تولد
محمد بنعلی بنبابِویه در حدود سال 306در شهر قم که در آن زمان یکی از مهمترین خاستگاههای شیعی در زمان عباسیان محسوب میشده است به دنیا آمده.
* گفته میشود تولد شیخ صدوق با آغاز نیابت حسین بنروح سومین نایب خاص امامزمان(عج) همراه بودهاست.
زندگی
پدرشیخ صدوق علیبنحسینبنموسی بنبابویه، خود از فقهای بزرگ شیعه محسوب میشده است که گفته میشود مورد احترام هر دو امام زمان خویش یعنی امام حسن عسکری و امام زمان (عج) نیز بوده است. این پدر اولین استاد محمد بنعلی بنبابویه بوده است که محمد نوجوان تحصیلات ابتدایی و رشد اولیهاش را در محضر ایشان و همچنین برخی دیگر از فضلای قم به انجام رساند. و پس از آن طی مسافرتهای بیشمار خود که صبغهای علمی نیز داشت، محضر بسیاری از بزرگان زمان خود را درک کرد. محمدبنعلیبنبابِویه را باالقابی نظیر ابوجعفرثانی، شیخصدوق، صدوق و ابنبابویه قمی نیز در متون تاریخی باز میشناسند. شیخ صدوق را ضمن تسلط بینظیر بر دانش حدیثی بهعنوان ارباب جرح و تعدیل، نقاد حدیث و رجالی بزرگ نیز ستودهاند و بسیاری وثاقت علمی او را مانند وثاقت معنوی ابوذر و سلمان دانستهاند و حتی لقب صدوق را نیز به سبب وثاقت و صداقت علمی او به او دادهاند.
شاگردان
گستره تأثیرگذاری هر استادی به تعداد و اشتهار شاگردانش شناخته میشود و از همین رو نیز میتوان اعتبار علمی شیخ را در نامهای سترگ شاگردانش به نظاره نشست که در ذیل به نام چند تن از مشهورترین ایشان میتوان اشاره کرد.
محمدبنمحمدبننُعمان مشهور به شیخ مفید، حسینبنعبیدالله غضائری، برادرش حسین بنعلی بنبابویه قمی، ابوالحسن جعفربنحسین حسکه قمی (استاد شیخ طوسی)، ابوجعفر محمد بناحمد بنعباس بنفاخر دوریستی (معاصر شیخ طوسی)، حسن بنمحمد قمی (مؤلف تاریخ قم)، علی بناحمد بنعباس نجاشی (پدر نجاشی)، سیدابوالبرکات علی بنحسن خوزی حسینی حلی، ابوزکریا محمدبنسلیمان حمرانی، احمد بنزیاد بنجعفر همدانی و سیدمرتضی علمالهدی.
همدان - مکه
مورخان میگویند که شیخ صـــدوق در سال 354وارد کوفه شد و از مشایخ آنجا استماع حدیث کرد و در همان سال نیز برای زیارت بیتاللهالحرام و انجام مناسک حج عازم حجاز شد و در بین راه در همدان از «قاسم بنمحمد بناحمد بنعبدویه» و «فضلبنفضلبنعباسکندی» و «محمدبنفضلبنزیدویه جلاب» نیزحدیث شنیده و نقل کرده است.
نیشابور- بغداد
سیره نگاران میگویند وی درماه رجب سال 352 به قصد زیارت امام رضا(ع) به مشهد رفت و درماه شعبان همان سال نیز سفری داشته است به نیشابور که در آن روزگار از مراکز مهم علمی وقت محسوب میشد. حضور شیخ صدوق در نیشابور و محفلهای علمی و پاسخگویی شیخ به سؤالات شهرت علمی ایشان را دوچندان آشکار ساخت. گفته میشود یکی از مهمترین موضوعات در آن حلقهها بحث غیبت حضرت صاحبالزمان(عج) بوده است که درایت حدیثی و کلامی شیخ پاسخی را برای پرسندگان بیجواب نگذاشته است. شرح برخی از این جلسات را خود شیخ در کتاب کمالالدین آورده است. شیخ بعد از نیشابور راهی مرو و سپس بغداد شده و در آنجا ضمن استماع احادیث از بزرگان دیگر به نقل حدیث نیز میپرداخته است.
آثار
شیخ طوسی تالیفات شیخ صدوق را در حدود 300عنوان ذکر کرده است. برخی ازجمله کتابهای مشهور شیخ که بارها نیز منتشر شدهاند، از این قرارهستند:
کتاب العلم : یکی از مهمترین کتابهای شیخصدوق که گفته میشود تا زمان پدر شیخ بهایی مورد استفاده عالمان بوده است. این کتاب متأسفانه مفقود شده و بهدست ما نرسیده است.
من لایحضره الفقیه: یکی از «کتب اربعه» روایی شیعه به شمار میرود. این کتاب در بردارنده نزدیک به شش هزار حدیث است که براساس موضوعات مختلف فقهی تدوین شده است.
کمالالدین و اتمام النعمه: گفته شده شیخ صدوق این کتاب را در پاسخ به مخالفان شیعه امامیه نگاشته است.
معانیالاخبار: معانیالاخبار حاوی روایاتی است که موارد ابهام و مشکل احادیث و آیات قرآن را توضیح داده است.
عیون اخبارالرضا(ع) : شیخ این کتاب را برای صاحببنعباد، وزیر دانشمند و دینپرور آلبویه نگاشته و به وی اهدا کرده و در آن، روایاتی که از امام هشتم(ع) نقل شده گرد آمده است. و ...
وفات
شیخ در سال 381هجــری در 75سالگی از پس عمری تقواپیشگی و مجاهدت علمی در شهر ری به ملکوت اعلی پیوست. آرامگاه شیخ در شهرری در قبرستان ابنبابویه که سالها بعد از وفات شیخ ساخته شده اکنون زیارتگاهی برای اهل معرفت است.